پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

بره تو دلی من

جيگر مامان

آخه مامان بخورتت با اين شورت اسليپت ... فسقلي دوستت دارم ... مي‌ميرم برات   يعني فقط تو رو بايد گاز گرفت الهي مامان فدات بشه... آخه دندونام پوك مي‌شه فسقلي الهي فدات بشم كه تازگيا ياد گرفتي توي وانت مي‌شيني ... تازه همش مي‌خواي آبي كه از شير مياد رو بگيري اما نمي‌شه كه خوشم مياد اينطوري نشستنت رو ... به قول يكي از دوستام (مريم) مثل شيخ‌ها مي‌شيني قربون خودت و كالسكه‌ات .... داشتيم مي‌رفتيم عروسي خاله ستاره اينم عكس عروسي خاله ستاره ...
30 بهمن 1391

به دنياي خاكي خوش اومدي عزيزم

14 مرداد یه ریزه حس بد داشتم حس می‌كردم فسقلیم زودتر از موقعی كه گفتن به دنیا میاد اما رفتم اداره تا عصر هم سر كار بودم نامردا یك كلام نمی‌گفتن سختته زودتر برو تا 5 سر كار بودم 15 مرداد مشكلی برام پیش اومد تلفنی با دكترم هماهنگ كردم گفت فلان تست رو باید بدی ... آرش هم سر كار بود تا اومد و رفتیم تست دادیم حول و حوش ظهر شده بود ... شیوا بنده خدا خودش رو رسوند پرستارای اون بیمارستان می‌گفتن شكمت خیلی بزرگه وزن بچه هم كه خوبه همین الآن سزارین كن ... بخواب سزارینت كنیم گفتم نه ممنون دكترم باید دستورش رو بده خلاصه با شیوا در رفتیم از اون بیمارستانه زنگ زدم تلفنی به دكترم نتیجه رو گفتم ... گفت تاریخ زایمان رو زودتر می&zwn...
9 بهمن 1391
1